جای چشم ابرو نگیرد گرچه او بالاتر است!
برای افراد المپیادی، به خصوص کسانی که در مرحله دوم امسال قبول نشدن این پست رو از سایت جیپک این جا گذاشتم، پیشنهاد میکنم حتماً بخونید تا شاید به معنای واقعی المپیاد نزدیکتر بشید...
*** برگرفته از http://gpacco.ir ***
درود
زندگی عرصهی وارد شدن، تلاش کردن و نتیجهگیری است.
قسمت اول را اختیار و تفکر و تعقل انسان میسازد. یعنی انسان تصمیم میگیرد و وارد کاری میشود.
قسمت دوم به تلاش و هوش و به کارگیری استعداد و ... برمیگردد. این قسمت نیز دست انسان است.
قسمت سوم در اختیار خداست. اگر واقعن خدا را قبول داریم، نباید از نتیجهی بد، پس از تلاش کافی ناراحت شویم چرا که اوست که صلاح ما را بهتر میداند و نتیجهگیری دست ما نیست. اگر تلاش نکردهایم نیز اندکی ناراحتی منطقی است. ولی باید درس بگیریم و در مواقع دیگر، فرصتها را از دست ندهیم.
مرحله دوم المپیاد به سبب تلاش بسیار زیادی که میطلبد و نتیجهی ظاهری ارزشمندی که دارد (مدال)، سبب شده بسیاری پس از قبول نشدن، تا چند روزی امید خود را از دست بدهند.
من نمیخواهم دلداری دهم! ولی من هم به هر حال تا انتهای المپیاد نرفتم و ۹ ماه کنکور خواندن را تجربه کردم. به هر حال اگر قبول نشدهاید، منطقی است کمی ناراحت شوید. ولی نباید این اثر بد روی شما بگذارد.
اگر از کنکور میترسید، دست کم به نمونههای عینی توجه کنید.
خود من. سال دوم و سوم دبیرستان تقریبن سر ۹۰٪ از کلاسهای مدرسه نرفتم. معدل نهاییم آن قدر افتضاح شد که ... . بذارین بگم. ۱۴.۳۲ شد. در حساسترین شرایط ممکن، در انتهای تابستان، پس از ۲ و اندی سال تلاش، در شرایطی واقعن تنگاتنگ، نقره شدم. ۳۱ شهریور به من اعلام شد که نقره شدی. حتی فرصت ناراحت شدن نداشتم. ۱ مهر به کلاس دیفرانسیل مدرسه رفتم! ۹ ماه فرصت داشتم و بقیه ۴ سال. معدل نهاییم افتضاح بود و بقیه خوب. عادت به کنکور خواندن نداشتم و بقیه داشتند. نمونهی مانند خودم بسیار کم دیده بودم و راه موفقیت در کنکور را نمیدانستم در حالی که بقیه میدانستند.
ولی با این همه ...
بحمدالله ۱۰ روز دیگر کنکور دارم و بسیار هم وضعیت خوب است. همین که الان تو این شرایط دارم پست میذارم، دست کم آرامش روانیم رو میرسونه. به نمونههای عینی پارسال توجه کنید. رتبه ی ۱ و ۶ کنکور ریاضی، المپیاد کامپیوتری بودند.
در یک کلام بگویم.
المپیاد، کوچکتر از آن است که میاندیشید.
هر ساله همین ناراحتیها پدید میآید، ولی خوشبختانه تجربه نشان داده المپیادیها در کنکور نتیجهی بسیار خوبی میگیرند و یک سال بعد، در همان رشته و همان دانشگاهی درس میخوانند که طلاهای همدورهیشان درس میخوانند.
الان میپرسین پس کسانی که قبول شدهاند چه؟ بیخود قبول شدن؟ ینی اونا هیچ مزیتی نسبت به ما ندارن؟
باید بگم نه میشه گفت مزیت دارن نه میشه گفت مضرت دارن. اینا وارد یه چاقو شدن. هم میشه ازش استفادهی خوب کرد، هم میشه بد. متاسفانه تجربه نشان داده نصف کسانی که کنکور را تجربه نکردند و در المپیاد به جای خوبی رسیدند، بعدن از بسیاری موهبتها که کنکوریها به دست آوردند، محروم خواهند بود. البته نمونههای بسیاری نیز دیده شده که بسیار از این چاقو خوب استفاده کردهاند.
به زودی مقالهای در مورد المپیاد و کنکور خواهم نوشت. در آن مضرات و فواید المپیاد و کنکور را مینویسم و راه رتبهی خوب در کنکور را نیز در آن میآورم.
من به شخصه ۹ ماه کنکور بسیار سریع و شاید هم شیرین برایم گذشت! آنقدر چیز به دست آوردم که شاید اگر برگردم، کنکور را انتخاب کنم نه طلا! البته این به این معنی نیست که طلا بد است، بلکه باید انسان طلایی بسیار باهوش باشد و از فرصتش بیبهره نماند.
و کلام آخر این که:
خدا در قرآن آورده است که کسانی هستند که به جایی میرسند و میگویند خودمان این کار را کردیم و وقتی به جایی نمیرسند میگویند خدا این را از ما گرفت.
لطفن کسانی که قبول شدند، مغرور نشن. خدا در قرآن میگه کسانی که مغرور میشن، یادشون باشه یه روزی یه آب نطفه بودن!
همچنین کسانی که قبول نشدند نیز از رحمت خدا ناامید نشن که ۱۰۰٪ شک نکنن که قبول نشدن به نفعشون بوده. ناامیدی از رحمت خدا بزرگترین گناه است. شاید در قبول نشدن شما چه بسیار چیزهای شیرین باشد که در انتظارتان است... همان طور که من به عینه دیدم.
خوش باشید.
*** برگرفته از http://gpacco.ir ***