درخت ذهن من

نوشتن بیرون جهیدن از صف مُردگان است

درخت ذهن من

نوشتن بیرون جهیدن از صف مُردگان است

حکایت کتابخانه

سه شنبه, ۱ اسفند ۱۳۹۱، ۰۹:۰۷ ب.ظ

ساختمان کتابخانه انگلستان قدیمی بود و تعمیر آن نیز فایده‌ای نداشت... قرار بر این شد کتابخانه‌ی جدیدی ساخته شود، امّا وقتی ساخت بنا به پایان رسید، کارمندان کتابخانه برای انتقال میلیون‌ها جلد کتاب دچار مشکلات دیگری شدند.

یک شرکت انتقال اثاثیّه از دفتر کتابخانه خواست که برای این کار سه میلیون و پانصد هزار پوند بپردازد تا این کار را انجام دهد، امّا به دلیل فقدان سرمایه کافی، این درخواست از سوی کتابخانه رد شد. فصل بارانی شدن فرا رسید. اگر کتاب‌ها به زودی منتقل نمی‌شد خسارات سنگین فرهنگی و مادّی متوجّه انگلیس می‌گردید. رئیس کتابخانه بیشتر نگران شد و بیمار گردید.

روزی کارمند جوانی از دفتر رئیس کتابخانه عبور کرد. با دیدن صورت سفید و رنگ پریده‌ی رئیس، بسیار تعجّب کرد و از او پرسید که چرا این قدر ناراحت است.

رئیس کتابخانه مشکل کتابخانه را برای کارمند جوان تشریح کرد، امّا بر خلاف توقّع وی، جوان پاسخ داد: سعی می‌کنم مسأله را حل کنم. روز دیگر، در همه‌ی شبکه‌های تلویزیونی و روزنامه‌ها آگهی منتشر شد به این مضمون: همه شهروندان می‌توانند به رایگان و بدون محدودیّت کتاب‌های کتابخانه انگلستان را امانت بگیرند و بعد از بازگرداندن آن را به نشانی زیر تحویل دهند...

 

 

 

 

  • ۹۱/۱۲/۰۱
  • ۹۱۳ نمایش
  • پدرام شاکری نوا

حکایت کتابخانه

نظرات (۷)

کاش منم 1 دونه از این کتابخانه ها داشتم
اونوقت خرابش میکردم و جاش برج می ساختم !!!!!!
:-)
پاسخ:
اِه...! کتابخونه‌ها رو باید گسترش داد!!

ســـــــــــــــــــــــلام استــــــــــــــــاد

جالب بود ............. اما در حد داستان و  ذهن خلاق و ... !

اما مطمئنا در واقعیت به اون سادگی نخواهد بود!

ممنون از نوشته ات!

پاسخ:
سلام، ممنون :)
  • محمدجواد صادقی
  • بله
    آدم باید تمرکزش رو حل مشکلات باشه
    نه خود مشکل!‍!!!
    ممنونم پدرام جان
    پاسخ:
    سلام... بله، همین طوره، ممنون :)
  • سید علی محمدی نیاکی
  • پدرام جان سلام. جالب بود ممنونم ازت.
    پاسخ:
    سلام، خواهش می‌کنم :)
  • علی سیارنژاد
  • سلام.
    زیبا بود...ممنون :-)
    پاسخ:
    :)
  • محمد هومند
  • سلام
    ممنون
    مطلب جالبی بود :))
    پاسخ:
    سلام، خواهش می‌کنم.
    همیشه ساده ترین راه ها بهترین راه ها هستند
    که معمولا هم به ذهنمون نمیرسن
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.