شعر نوا
برای این که شما عزیزان به موقعیّت جغرافیایی و آب و هوایی روستای کوهستانی نوا آگاهی پیدا کنید، آقای «خسرو امینی» قبلاً شعری سروده است که در این جا برای شما میگذارم:
نـــــــــــــوا
من نوایی هستم و نام نوا هست افتخارم
هیچ میدانی که در این بیشهی گلها چه دارم
پونـه دارم، گلپر و آویشن و باریجه دارم
ختمی و حلّاله و ارکیده دارم
سنبل و داودی و شاترّه دارم
من کتیرا و شقایق، مرزه دارم
گاو زبان و زنبق و مینا به یک سو
سوسن و بالنگ بو و لاله دارم
گوجه صحرایی و سیب و ولیکش
در تمام رهگذرها دیده دارم
دره سرسبز و جوشان چشمه دارم
چهچه بلبل، به هر سو نغمه دارم
در پی آب شتابان، کوه پَلوَر
من گل خوش رنگ و بو، خر زهره دارم
جنگل خورتو و آن آب روانش
هر طرف میریزد و فوّاره دارم
کشتزاری بر فراز و پلّه کانی
من ولسکون با درخت میوه دارم
قلّه مخروط و پر برف دماوند
نورافشانی شب من رینه دارم
آن چمن زاری که روی قلّه پیداست
دشت آزو هست و من گلچهره دارم
غرق در مه میشود روی هامون
قطرهی شبنم روی هر غنچه دارم
از نبوغ و قدرت مسؤل پرکار
من دِهی دلچسب و هم پاکیزه دارم
متشکرم، خسرو امینی
خیلی زیبا بود عکسش